Wednesday, July 2, 2014

اشتباه است. اینکه آدرس وبلاگت را به رفقات بدهی اشتباه است. چون بعدش مدام تردید می‌کنی برای گفتن هر جمله‌ای که می‌خواهی از دهانت بیرون بیاوریش. حتی گاهی مجبوری جملاتت را خیلی شدید و ناگهانی توی وبلاگت استفراغ کنی و بعد یادت میاید که آدرس وبلاگت را فلانی و بهمانی هم دارند.
از اینکه وبلاگم را ببندم نفرت دارم. به نطرم وبلاگی که احتیاج به اجازه داشته باشد دفترچه خاطرات است. اما اینکه بدانی دقیقا چه کسانی مدام تو را دنبال می‌کنند هم، خیلی ترسناک است. با این حال می‌خواهم بعد از این آدم شجاعی باشم و فرض بگیرم که اینجا حریم من است و اینکه من لااقل در این حریم آزادم. نمی‌خواهم به این سانسور مسخره‌ای که خودم را لایش پیچانده‌ام ادامه بدهم. من وبلاگم را برای همین دوست داشتم. برای هوای نسبتا آزادی که داشت. نوشته‌هام هر کی را ناراحت کند مشکل من نیست. اولویت من خواننده‌های قدیمی‌م هستند. دوستان وبلاگیم. کسانی که بیرون از این فضای مجازی می‌شناسم‌شان و زل زده‌اند به دهان این وبلاگ دیگه اولویت من نیستند. از امروز راحت می‌نویسم. نهایت لطفی که بتوانم بکنم این است که اسامی را عوض کنم.
می‌خواهم وبلاگم را از توقعات آدم‌های بیرون پس بگیرم.

5 comments:

زهرا said...

مزسی واقعا. آخه وقتی نیستی دلمون تنگ میشه.

MHMD Moeini said...
This comment has been removed by the author.
MHMD Moeini said...

اینو کاملا درک می کنم: یا باید نباشی، یا مستعار باشی و کم و زیاد خودت رو سانسور کنی. تا حدی این مشکلو من هم داشتم و دارم، ولی متوقف نشدم و ادامه می دهم تا خود بودن ! ... برگشتم بگم خوشحالم که هستین باز هم

MHMD Moeini said...

https://plus.google.com/105885241258375918436/posts/FsFL9wgJVVu

Unknown said...

دقیقا آقای معینی
آخه مگه غیر از اینه که می‌نویسیم تا لااقل برای لحظاتی خودمون باشیم؟ بعد دقیقا به همین، دلیل نوشتن می‌تونه به راه رفتن روی لبه تیغ تبدیل بشه

ممنون از لطف‌تون :)