دیروز که نگار این مقاله را برام فرستاد به این فکر کردم که شاید دقیقا تمام موارد مطرح شده در این مقاله، برای خود من مصداق نداشته باشد. طبیعتا قسمتی از این مقاله میتواند دغدغه هر زن حاملهای باشد، ولی چیزهایی هم هست که برای شخص خود من، آزاردهنده بوده و توی این لیست نبود. حیفم آمد حساسیتهای خودم را ننویسم. چون شاید تعدادی از موارد لیست من از حساسیتهای شخصیم فراتر باشد و مثلا یک نوع مشکل فرهنگی ِ اینجایی باشد که برای زنهای حاملهی دیگهای مثل من هم، تجربهای ناراحتکننده است. خواندن مقاله اصلی هم خالی از لطف نیست. کما اینکه به نظرم در کلیت آن، به نکاتی اشاره شده که جهانشمول ِ تمام آدمهای حامله است. من ولی پنج تا از چیزهایی را که تا به حال اذیتم کرده اینجا مینویسم. به نظرم فعلا برای شروع بد نیست.
پنجتای لیست شخصی من که توصیه میکنم از گفتن، یا انجام دادنش در برخورد با آدمهای حامله پرهیز کنید:
1. واقعا میخوای فستفود بخوری؟ میدونی چقدر ضرر داره؟
احساس مسئولیت "شما" در برابر بچهای که "ما" در شکم داریم کاملا قابل تقدیر است. البته که خوردن فستفودها به طور کلی و به صورت مداوم، انتخاب مناسبی برای یک زن حامله نیست، اما برای هیچ آدم دیگهای هم نیست. واقعیت این است که خوردن گاه به گاه هیچ غذایی-به جز سم، یا مواد فاسد شده- نمیتواند قطعا(!) خطرناک باشد. باید همگی به خاطر بسپاریم که حاملگی یک وضعیت هشدار نیست. آدمهای حامله هم، مثل شما، حق دارند هوسهای غذایی طبیعی داشته باشند، گاهی پیتزا یا حتی ساندویچ هاتداگ بخورند، با سس و مخلفات، و مدام در معرض این وحشت نباشند که به ازای هر یک لقمهای که فرو میدهند چه آسیبی به جنینی که در شکمشان است میزنند. بعلاوه وضعیت مزاجی یا سلامت آدمهای حامله، با هم متفاوت است. هر آدمی خودش بهتر از هر کس دیگری میداند که در برابر چه نوع غذایی مصونیت دارد و یا به چه نوع غذاهایی حساس است. همهی زنهای حاملهای که لااقل شما میشناسید، زیر نظر یک پزشک متخصص هستند. بنابراین میتوانید از نقش پری مهربان بیاید بیرون و یک کمی کمتر کسلکننده باشید.
2. نباید خیلی با موبایل حرف بزنی
توی ماه چهارم بارداریم یکی از همکاران مامانم برام یک سخنرانی مفصل درباره زن ِ برادرش انجام داد که با تلفن همراهش زیاد حرف میزده و بعد که بچه به دنیا میآید، یک سوراخ، درست توی سقف دهانش داشته و یک حفره هم در قلبش. همکار مامانم قطعا نیت بدی نداشت، ولی مسلما انتقال چنین تجربهی دردناکی به یک زن جوان، به خصوص زنی که اولین تجربهی حاملگیش را پشت سر میگذارد واقعا، از نوعی بیشعوری ناشی میشود. باور کنید آدمهای حامله به قدر کفایت در معرض استرسهای متعدد ناشی از مسئولیت حمل یک بچه هستند. به علاوه اینکه ممکن است کسی در حال گذراندن یک بارداری ناخواسته باشد و فقط تصور کنید با شنیدن چنین احتمالات ظالمانهای چه چیزهای اضافهای را بهش تحمیل میکنید.
به خاطر داشته باشید که هیچ پژوهش علمی تاکنون به طور قطع درباره ارتباط میان امواج گوشیهای موبابل و تاثیر آن بر سلامت انسان حرفی نزده. ضمن اینکه مشکلات ژنتیکی جنین دلایل بسیار متعددی دارند. پس لطفا نقش متخصص ژنتیک یا یک دانشمند کارکشته را بازی نکنید، چون نیستید. اینکه کسی نیت خیری دارد دلیل خوبی برای اینکه به اندازهی همکار مامانم احمق باشد، نیست.
3. میخوای طبیعی زایمان کنی؟ دیوونه شدی؟ / میخوای سزارین بشی؟ آخه چرا؟
خوشبختانه یا البته به عقیدهی عدهای هم، بدبختانه، لااقل در ایران، آدمها این امکان را دارند که درباره مدل زایمانشان تا حدودی شخصا تصمیم بگیرند. اینکه شما یا اطرافیانتان، چه جور تجربهای در مدل زایمانتان داشتهاید قابل اطلاق به همه آدمهای حامله نیست. هر دو گروه، دلایل قابل توجه خودشان را دارند. این دلایل گاهی شخصی است، مثلا کسانی هستند که از درد زایمان طبیعی وحشت دارند یا در مقابل، عدهای هم هستند که ترجیح میدهند مشکلات بعد از یک عمل جراحی را تحمل نکنند. گاهی هم این دلایل علمی است. مثلا اینکه هر دوی این مدلهای زایمان، نکات منفی یا مثبتی دارند و هیچ کدام مطلقا مفید یا مطلقا مضر نیستند و بنابراین فرد میتواند با سبک و سنگین کردن این موارد، یک تصمیم نهایی بگیرد.
روزی که یکی از دوستانم متوجه تصمیمم برای زایمان طبیعی شد شروع کرد به شماتتم. انگار کار بدی کرده باشم. حتی ضمنی این برچسب را بهم چسباند که از ترس هزینههای سزارین دارم چنین تصمیمی میگیرم و وقتی روز درد، فرا برسد به «گهخوردن» میافتم. عین واژهای بود که به کار برد و من شوکه شده بودم که چه حقی دارد که اینطوری مرا بترساند یا قضاوتم کند.
اینقدر وقیح نباشید. اینکه کسی بر چه اساسی، چه تصمیمی، درباره نوع زایمانش میگیرد به شما مربوط نیست. به جای اینکه نقش شیپورچی قیامت را بازی کنید سعی کنید از تصمیم اطرافیانتان درباره این مسئله حمایت کنید. فارغ از اینکه شما چه تجربهای داشتهاید یا اگر شما بودید چه تصمیمی میگرفتید، به آدمهای حامله درباره زایمان قوت قلب بدهید. قطعا اینطوری ادم به درد بخورتری خواهید بود.
4. تو بشین!
این جمله دستوری کاملا خیرخواهانه است. شکی درش نیست. اما از یک تصور ِ "همه زنهای حامله مثل هم هستند" ناشی میشود که برای من آزاردهنده است. شکی نیست که عموم آدمهای حامله به کمی حمایت فیزیکی، نیاز دارند. اما این به معنای آن نیست که اصلا ناتوان هستند. همان طور که قبلا هم گفتم، ما تجربههای بارداری متفاوتی داریم. در بعضی از افراد، دوران حاملگی حتی ممکن است با نیاز فرد به «استراحت مطلق» همراه باشد، اما برای بعضی از آدمهای دیگر، فقط یک کمی محدودیت در نوع حرکت یا فعالیتهای روزمره، آن هم فقط در ماههای آخر بارداری، کفایت میکند.
باز هم این تصمیم را به عهده خود فرد حامله بگذارید. خود فرد طبیعتا بهتر از هر کسی میداند کی و با چه کاری احساس خستگی یا فشار میکند. اینکه کسی در مرکز محبت باشد خیلی چیز خوبی است، ولی این محبت را به کنترل کردن فرد حامله، تبدیل نکنید.
5.چقدر پف کردی!
معنای دقیقتر جمله شما این است: چقدر زشت شدی! بله، مرسی واقعا. خب حالا که وظیفهتان را برای گرفتن حال یک زن حامله انجام دادید حس خوبی دارید؟ باور بفرمایید همه آدمهای حامله، به خوبی شما میدانند که وضعیت ظاهریشان با پیش از دوران بارداری متفاوت است. شما آینه سخنگو نیستید. پس لازم نیست به آدمهای حامله یادآوری کنید که چه شکلی شدهاند. دوستی دارم که هر دوهفته یکبار ازم میپرسد الان چند کیلو شدهام. من علیرغم اینکه نمیدانم دانستن وزن من چه نفعی به حال او دارد، هربار احساس میکنم که این هفته از نظر دیگران چه شکلیام.- هرچند من شکم قلنبه شدهی خودم را دوست دارم و حتی مدام دارم به این سوال جواب میدهم که چرا لباس گشادی نمیپوشم که شکمم کمتر توش معلوم باشد،انگار چیز ناجوری باشد- با این حال باز هم نگران اینم که چقدر چاق شدهام و چقدر طول میکشد که دوباره به بدن سابقم برگردم.
منظور اینکه لازم نیست اینهمه آینه دق باشید. به جاش روی وزن خودتان تمرکز کنید.
طبیعتا تعداد نظرات ، توصیهها و دخالتهای آزاردهنده عمومی، خیلی خیلی بیشتر از این پنج تاست. من این نظرات را، به دلیل تکرار مداومشان در تجربه حاملگی خودم انتخاب کردم. فکر میکنم تعدادی از اینها به عنوان یک نرم فرهنگی کاملا پذیرفته شدهاند و در نگاه اول اصلا هم ناجور به نظر نمیرسند. ولی باور کنید وقتی حاملهاید دوست ندارید بعضی از صداها را بشنوید. صداهایی که تاکید واقعیشان بر ناتوانی شما است یا بر اینکه سلامت جنین از سلامت شما مهمتر است. حتی تاکید بر اینکه شما به عنوان یک فرد حامله باید مطیع الگوهای سلامتی باشید که جامعه برای شما مشخص میکند، چون لابد شما خودتان عقلتان نمیرسد که چی برای شما و بچه مفید است و چی مضر. همچنین صداهایی که تاکید میکنند زنهای حامله همگی یکجور هستند. عموما مریضاحوال، خسته و بیچاره و همچنین نیازمند کمک برای انجام کارهای اولیه حتی. این تجربه حاملگی را برای خود من تبدیل به پروسهای ناراحتکننده میکند. در صورتی که حاملگی الزاما اینطور نیست.میتواند باشد و میتواند هم نباشد.
پنجتای لیست شخصی من که توصیه میکنم از گفتن، یا انجام دادنش در برخورد با آدمهای حامله پرهیز کنید:
1. واقعا میخوای فستفود بخوری؟ میدونی چقدر ضرر داره؟
احساس مسئولیت "شما" در برابر بچهای که "ما" در شکم داریم کاملا قابل تقدیر است. البته که خوردن فستفودها به طور کلی و به صورت مداوم، انتخاب مناسبی برای یک زن حامله نیست، اما برای هیچ آدم دیگهای هم نیست. واقعیت این است که خوردن گاه به گاه هیچ غذایی-به جز سم، یا مواد فاسد شده- نمیتواند قطعا(!) خطرناک باشد. باید همگی به خاطر بسپاریم که حاملگی یک وضعیت هشدار نیست. آدمهای حامله هم، مثل شما، حق دارند هوسهای غذایی طبیعی داشته باشند، گاهی پیتزا یا حتی ساندویچ هاتداگ بخورند، با سس و مخلفات، و مدام در معرض این وحشت نباشند که به ازای هر یک لقمهای که فرو میدهند چه آسیبی به جنینی که در شکمشان است میزنند. بعلاوه وضعیت مزاجی یا سلامت آدمهای حامله، با هم متفاوت است. هر آدمی خودش بهتر از هر کس دیگری میداند که در برابر چه نوع غذایی مصونیت دارد و یا به چه نوع غذاهایی حساس است. همهی زنهای حاملهای که لااقل شما میشناسید، زیر نظر یک پزشک متخصص هستند. بنابراین میتوانید از نقش پری مهربان بیاید بیرون و یک کمی کمتر کسلکننده باشید.
2. نباید خیلی با موبایل حرف بزنی
توی ماه چهارم بارداریم یکی از همکاران مامانم برام یک سخنرانی مفصل درباره زن ِ برادرش انجام داد که با تلفن همراهش زیاد حرف میزده و بعد که بچه به دنیا میآید، یک سوراخ، درست توی سقف دهانش داشته و یک حفره هم در قلبش. همکار مامانم قطعا نیت بدی نداشت، ولی مسلما انتقال چنین تجربهی دردناکی به یک زن جوان، به خصوص زنی که اولین تجربهی حاملگیش را پشت سر میگذارد واقعا، از نوعی بیشعوری ناشی میشود. باور کنید آدمهای حامله به قدر کفایت در معرض استرسهای متعدد ناشی از مسئولیت حمل یک بچه هستند. به علاوه اینکه ممکن است کسی در حال گذراندن یک بارداری ناخواسته باشد و فقط تصور کنید با شنیدن چنین احتمالات ظالمانهای چه چیزهای اضافهای را بهش تحمیل میکنید.
به خاطر داشته باشید که هیچ پژوهش علمی تاکنون به طور قطع درباره ارتباط میان امواج گوشیهای موبابل و تاثیر آن بر سلامت انسان حرفی نزده. ضمن اینکه مشکلات ژنتیکی جنین دلایل بسیار متعددی دارند. پس لطفا نقش متخصص ژنتیک یا یک دانشمند کارکشته را بازی نکنید، چون نیستید. اینکه کسی نیت خیری دارد دلیل خوبی برای اینکه به اندازهی همکار مامانم احمق باشد، نیست.
3. میخوای طبیعی زایمان کنی؟ دیوونه شدی؟ / میخوای سزارین بشی؟ آخه چرا؟
خوشبختانه یا البته به عقیدهی عدهای هم، بدبختانه، لااقل در ایران، آدمها این امکان را دارند که درباره مدل زایمانشان تا حدودی شخصا تصمیم بگیرند. اینکه شما یا اطرافیانتان، چه جور تجربهای در مدل زایمانتان داشتهاید قابل اطلاق به همه آدمهای حامله نیست. هر دو گروه، دلایل قابل توجه خودشان را دارند. این دلایل گاهی شخصی است، مثلا کسانی هستند که از درد زایمان طبیعی وحشت دارند یا در مقابل، عدهای هم هستند که ترجیح میدهند مشکلات بعد از یک عمل جراحی را تحمل نکنند. گاهی هم این دلایل علمی است. مثلا اینکه هر دوی این مدلهای زایمان، نکات منفی یا مثبتی دارند و هیچ کدام مطلقا مفید یا مطلقا مضر نیستند و بنابراین فرد میتواند با سبک و سنگین کردن این موارد، یک تصمیم نهایی بگیرد.
روزی که یکی از دوستانم متوجه تصمیمم برای زایمان طبیعی شد شروع کرد به شماتتم. انگار کار بدی کرده باشم. حتی ضمنی این برچسب را بهم چسباند که از ترس هزینههای سزارین دارم چنین تصمیمی میگیرم و وقتی روز درد، فرا برسد به «گهخوردن» میافتم. عین واژهای بود که به کار برد و من شوکه شده بودم که چه حقی دارد که اینطوری مرا بترساند یا قضاوتم کند.
اینقدر وقیح نباشید. اینکه کسی بر چه اساسی، چه تصمیمی، درباره نوع زایمانش میگیرد به شما مربوط نیست. به جای اینکه نقش شیپورچی قیامت را بازی کنید سعی کنید از تصمیم اطرافیانتان درباره این مسئله حمایت کنید. فارغ از اینکه شما چه تجربهای داشتهاید یا اگر شما بودید چه تصمیمی میگرفتید، به آدمهای حامله درباره زایمان قوت قلب بدهید. قطعا اینطوری ادم به درد بخورتری خواهید بود.
4. تو بشین!
این جمله دستوری کاملا خیرخواهانه است. شکی درش نیست. اما از یک تصور ِ "همه زنهای حامله مثل هم هستند" ناشی میشود که برای من آزاردهنده است. شکی نیست که عموم آدمهای حامله به کمی حمایت فیزیکی، نیاز دارند. اما این به معنای آن نیست که اصلا ناتوان هستند. همان طور که قبلا هم گفتم، ما تجربههای بارداری متفاوتی داریم. در بعضی از افراد، دوران حاملگی حتی ممکن است با نیاز فرد به «استراحت مطلق» همراه باشد، اما برای بعضی از آدمهای دیگر، فقط یک کمی محدودیت در نوع حرکت یا فعالیتهای روزمره، آن هم فقط در ماههای آخر بارداری، کفایت میکند.
باز هم این تصمیم را به عهده خود فرد حامله بگذارید. خود فرد طبیعتا بهتر از هر کسی میداند کی و با چه کاری احساس خستگی یا فشار میکند. اینکه کسی در مرکز محبت باشد خیلی چیز خوبی است، ولی این محبت را به کنترل کردن فرد حامله، تبدیل نکنید.
5.چقدر پف کردی!
معنای دقیقتر جمله شما این است: چقدر زشت شدی! بله، مرسی واقعا. خب حالا که وظیفهتان را برای گرفتن حال یک زن حامله انجام دادید حس خوبی دارید؟ باور بفرمایید همه آدمهای حامله، به خوبی شما میدانند که وضعیت ظاهریشان با پیش از دوران بارداری متفاوت است. شما آینه سخنگو نیستید. پس لازم نیست به آدمهای حامله یادآوری کنید که چه شکلی شدهاند. دوستی دارم که هر دوهفته یکبار ازم میپرسد الان چند کیلو شدهام. من علیرغم اینکه نمیدانم دانستن وزن من چه نفعی به حال او دارد، هربار احساس میکنم که این هفته از نظر دیگران چه شکلیام.- هرچند من شکم قلنبه شدهی خودم را دوست دارم و حتی مدام دارم به این سوال جواب میدهم که چرا لباس گشادی نمیپوشم که شکمم کمتر توش معلوم باشد،انگار چیز ناجوری باشد- با این حال باز هم نگران اینم که چقدر چاق شدهام و چقدر طول میکشد که دوباره به بدن سابقم برگردم.
منظور اینکه لازم نیست اینهمه آینه دق باشید. به جاش روی وزن خودتان تمرکز کنید.
طبیعتا تعداد نظرات ، توصیهها و دخالتهای آزاردهنده عمومی، خیلی خیلی بیشتر از این پنج تاست. من این نظرات را، به دلیل تکرار مداومشان در تجربه حاملگی خودم انتخاب کردم. فکر میکنم تعدادی از اینها به عنوان یک نرم فرهنگی کاملا پذیرفته شدهاند و در نگاه اول اصلا هم ناجور به نظر نمیرسند. ولی باور کنید وقتی حاملهاید دوست ندارید بعضی از صداها را بشنوید. صداهایی که تاکید واقعیشان بر ناتوانی شما است یا بر اینکه سلامت جنین از سلامت شما مهمتر است. حتی تاکید بر اینکه شما به عنوان یک فرد حامله باید مطیع الگوهای سلامتی باشید که جامعه برای شما مشخص میکند، چون لابد شما خودتان عقلتان نمیرسد که چی برای شما و بچه مفید است و چی مضر. همچنین صداهایی که تاکید میکنند زنهای حامله همگی یکجور هستند. عموما مریضاحوال، خسته و بیچاره و همچنین نیازمند کمک برای انجام کارهای اولیه حتی. این تجربه حاملگی را برای خود من تبدیل به پروسهای ناراحتکننده میکند. در صورتی که حاملگی الزاما اینطور نیست.میتواند باشد و میتواند هم نباشد.
No comments:
Post a Comment